کد مطلب:134038 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

ماهیت صلح امام حسن
تا اینجا ما فلسفه ی انجام شدن صلح امام دوم و ارزیابی آنرا از نظر حفظ موجودیت اسلام و عدالت بسیار فشرده و كوتاه شرح دادیم اما یادآوری این نكته لازم است كه ماهیت صلح آن حضرت بر سمیت شناختن خلافت برای معاویه نبوده بلكه تنها عبارت از رها كردن وی و عدم تعرض به او بوده است و از همین جاست كه یكی از شرائط صلح امام علیه السلام این بود كه هیچگاه معاویه را به لقب امیرالمؤمنین خطاب نكند [1] .

تاریخ می نویسد هنگامی كه صلح منعقد گردید حضرت مجتبی (ع) در برابر مردم خطبه ای ایراد فرمود و در آنجا به ماهیت صلح خویش- این حقیقتی كه ما آنرا ادعا كردیم- با صراحت اشاره نمودند...

«ان معاویة نازعنی حقاً هو لی فتركته لصلاح الامة و حقن دمائها [2] .

یعنی معاویه در گرفتن حقی كه برای من بود (حكومت) با من به جنگ برخاست ولی من آن را رها كردم زیرا مصلحت امت چنین اقتضا می كرد و برای آنكه خون مسلمین (بدون آنكه بتوان از آن بهره ای برداشت) ریخته نشود.».

ابن اثیر مورخ مشهور می نویسد: پس از آنكه صلح حضرت حسن (ع) با معاویه انجام شد آن حضرت با نزدیكان و خویشان خود از كوفه كوچ


نمود و بسوی مدینه رهسپار شدند. هنگامی كه آن بزرگوار در راه مدینه بودند جمعی از خوارج به رهبری مردم فروة بن نوفل شجعی در نزدیكی كوفه علیه معاویه قیام كردند، معاویه برای آنكه با یك كرشمه دو كار انجام دهد یعنی هم قیام فروة بن نوفل و یاران او را درهم بكوبد و هم تسلط خویش را بر حضرت مجتبی و متابعت آن حضرت را از خود اثبات نماید به آن بزرگوار نامه ای نوشت و ضمن آن قیام خوارج را به اطلاع آن حضرت رساند و از او خواست كه قبل از رفتن به مدینه بسوی آن جمع برگردند و به فرمان معاویه با آنان جنگ كنند. امام هنگامی كه نامه ی معاویه را قرائت فرمود. در جواب چنین نگاشت:

«لو آثرت ان اقاتل أحداً من اهل القبلة لبدأت بقتالك فانی تركتك لصلاح الاُمة و جقن دمائها [3] .

یعنی اگر نیكو می شمردم (و مصلحت می دانستم) كه با یكی از كسانی كه (ظاهراً) اهل قبله اند پیكار كنم هر آینه به جنگ با تو ابتدا می كردم ولی ترا رها كردم بخاطر مصلحت اجتماع و به منظور حفظ خون مسلمانان (بدون آنكه بتوان از ریختن خون آنها نتیجه و بهره ای گرفت.»

خواننده ی عزیز- در این دو جمله ی كوتاه كه از امام مجتبی علیه السلام نقل كردیم دقت فرمائید كه چگونه آن حضرت ماهیت صلح خود را با معاویه روشن می سازد و بخوبی آشكار می كند كه آن بزرگوار


با صلح خود خلافت زاده ی هند را به رسمیت نشناخت بلكه او را رها كرده و پیمان داد كه تنها متعرض وی نگردد.

ماهیت صلح امام مجتبی علیه السلام با آنكه تنها واگذاردن معاویه و پیمان بر عدم تعرض به او است، با این حال آن بزرگوار مواد جالبی را در صلحنامه گنجاندند كه مهمتر از همه تعیین زمامدار آینده بود. حضرت حسن (ع) از معاویه پیمان گرفت كسی را بعد از خود برای حكومت تعیین ننماید و انتخاب این موضوع را به مردم واگذارد [4] و البته پیدا است كه هدف اصلی آن حضرت از این ماده این بود كه راه را برای زمامداری و حكومت برادر معصومش حضرت حسین (ع) بعد از معاویه هموار سازد و اگر فرزند سفیان پس از مرگ امام دوم این ماده را نقض نمی كرد در حكومت یافتن امام سوم تردیدی نبود.


[1] ناسخ التواريخ حالات امام مجتبي صفحه ي 62.

[2] ناسخ التواريخ حالات امام مجتبي صفحه ي 62.

[3] كامل ابن اثير ج 3 صفحه ي 205 چاپ مصر سال 1301.

[4] ناسخ التواريخ حالات امام مجتبي صفحه ي 62.